شناخت وسوسه شیطان از الهام الهی
در این آیه دو تا «یَعِدُکُم» داریم: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ»، «وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً» خدا وعده میدهد، شیطان هم وعده میدهد. ما چگونه بفهمیم این الهامها خدایی هستند یا شیطانی ؟
اگر در شما وحشت و قفل ایجاد کرد پیداست الهام، الهامِ شیطانی است. اگر توکل و سعه صدر در شما ایجاد کرد، پیداست خدایی است. «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ... وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً»
ترس از فقر، عامل بخل و ترک انفاق
شیطان میگوید: پیری داری، کوری داری.
در جواب به شیطان بگوییم: ممکن است من فردا بمیرم و به آنجاهایی که تو می گویی نرسم؛ چرا که قرآن چهارده بار کلمه «بَغْتَة»: ناگهان است (انعام/31) را بیان کرده است.
مرگ ناگهان به سراغ انسان می آید و ما اصلاً نمی دانیم وقتش چه زمانی است.
ارتباط فقر و گسترش گناه و فساد
«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» فقر انسان را به فحشا میکشاند. بین فقر و فحشا رابطه است. خیلی از گناهان بخاطر فقر است. بیپول است، خود فروشی میکند. بیپول است، دلقک میشود. بیپول است، آلت دست میشود، متملق میشود. بله قربان گوی طاغوت میشود. به یک جنایتکار بله قربان میگوید. بیپول است خیلی حرفها را نمیزند، میگوید: اگر بزنم، نان من قطع خواهد شد. بین فقر و گناه رابطه بسیار است.
حواسمان باشد اگر می خواهیم جلوی گناه را بگیریم، باید فقر برطرف شود.
البته این نکته هم قابل توجه است که تنهای تنها نمی توان قسم خورد که فقر دلیل منحصری برای گناه است، ولی می توان گفت که یکی از شاهراه ها می تواند باشد چرا که خیلی ها بودند و هستند که پولدارند و متمول اما گناهی نیست که نکرده باشند.
آدمهایی داریم سرمایه دار درجه یک، اما باز هم کم فروشی میکنند. کلاهبرداری میکنند. بخشی از گناهان بخاطر فقر است. بخشی از گناهان هم بخاطر حرص است. مشکل مالی ندارد، پولش خیلی است ولی باز هم حرص میزند.
از آیه «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ... وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً» که هم وعده ی خدا را مطرح می کند و هم وعده ی شیطان را، مشخص می شود که انسان آزاد است. هم میتواند به وعده خدا گوش بدهد، و هم به وعده شیطان.
شناخت شیاطین انسان نما
به عبارتی این آدمهایی که وعده های شیطان را برای ما بازگو می کنند و ما را از کاری نیک نهی می کنند، در حقیقت شیاطین انسی هستند. درست است قرآن فرموده: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» اما حواسمان باشد اگر انسانی هم از این الهامها داد، آن انسان هم شیطان است.
در جایی دیگر قرآن می فرماید: بعضی از شیطانها خود انسان هستند. «شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ » (انعام/112) یعنی پیداست انسان هم شیطان است.
وسوسه مصرف؛ هویت برانداز
برتری علم و حکمت بر مال و ثروت
آیه بعد میگوید: «یُوتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُوْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» (بقره/269)
با توجه به آنچه در آیه قبل گذشت، که به هنگام انفاق، وسوسههاى شیطانى دائر به فقر و جذبههاى رحمانى درباره مغفرت و فضل الهى آدمى را به این سو و آن سو مىکشد، در آیه مورد بحث سخن از حکمت و معرفت و دانش مىگوید، چرا که تنها حکمت است که مىتواند بین این دو کشش الهى و شیطانى فرق بگذارد و انسان را به وادى مغفرت و فضل بکشاند و از وسوسههاى گمراه کننده ترس از فقر برهاند.
به تعبیر دیگر خداوند به بعضى از افراد بر اثر پاکى و جهاد با نفس، نوعى علم و بینش مىدهد که آثار و فوائد اطاعت الهى و از جمله انفاق و نقش حیاتى آن در اجتماع را درک کند و میان آن و وساوس شیطانى فرق بگذارد.
مى فرماید: خداوند دانش را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى دهد (یُوْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ).
در تفسیر حکمت، معانى زیادى ذکر شده از جمله معرفت و شناخت اسرار جهان هستى و آگاهى از حقایق قرآن و رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل و معرفت و شناسایى خدا و آن نور الهى که وسوسههاى شیطانى را از الهامات الهى جدا مى سازد.
ظاهر این است حکمت یک معنى وسیعى دارد که تمام این امور، حتى نبوت را که بعضى، از معانى آن شمردهاند شامل مىشود که آن نوعى از علم و آگاهى است، و در اصل از ماده حکم (بر وزن حرف) به معنى منع گرفته شده و از آنجا که علم و دانش و تدبیر، انسان را از کارهاى خلاف باز مىدارد به آن حکمت گفتهاند.
بدیهى است منظور از جمله مَنْ یَشاءُ (هر کس را که بخواهد) این نیست که خداوند بدون هیچ علتى، حکمت و دانش را به این و آن مىدهد، بلکه اراده و مشیت خداوند همه جا آمیخته است با شایستگىهاى افراد، یعنى هر کس را شایسته ببیند از این سرچشمه زلال حیات بخش سیراب مىنماید.
سپس مىفرماید: و هر کس که به او دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است (وَمَن یُوْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا)
و به گفته آن حکیم: هر کس را که عقل دادى چه ندادى و هر کس را که عقل ندادى چه دادى!
قابل توجه اینکه بخشنده حکمت خداوند است در عین حال در این جمله نامى از او به میان نیامده تنها مىفرماید: به هر کس حکمت داده شود خیر فراوانى داده شده است.
این تعبیر گویا اشاره به این است که دانش و حکمت ذاتاً خوب است از هر جا و از ناحیه هر که باشد، تفاوتى در نیکى آن نیست.
قابل توجه این که در این جمله مىفرماید: به هر کس دانش و حکمت داده شد، خیر و برکت فراوان داده شده است نه خیر مطلق زیرا خیر و سعادت مطلق تنها در دانش نیست بلکه دانش تنها یکى از عوامل مهم آن است.
به عبارتی حکمت به معنی بصیرت است. حکمت به معنی شناخت اسرار و آگاهی از حقایق است.
منابع:
بیانات حجت الاسلام قرائتی
پرسمان
مجله راه قرآن، ش 33
تفسیر نمونه، ج2، ص: 341
تبیان
angelfotros...برچسب : نویسنده : آرمین حسینی angelfotros بازدید : 187